موقعی که داری واسه بدست آوردن کسی میدوی آروم بدو چون شاید یکی
هم داره واسه بدست آوردن تو میدوه
کوچیک که بودیم تنها کفشامون رو اشتباه می پوشیدیم ، اما حالا چی؟
حالا که بزرگ شدیم تنها کار درستمون پوشیدن کفشامونه !!!
زندگی مستطیلی است
به طول خاطرات
به عرض مشکلات
به قطر دوستی
به رنگ آفتاب
به محیط نفرت
و به مساحت عشق
برای بافتن ریسمان زندگی به دنبال بافنده ای دسگر باش
من فقط شکافتن را خوب بلدم . . .
الهی روزگارت آفتابی
الهی شامگاهت ماهتابی
الهی در همه دوران عمرت
به قلب هر که خواهی راه یابی
. . .
چه کنم که تو سلطان جهانی و من دوریش خرابات
تو ارباب وفایی و من نوکر چشمات
وقتی تو پیروز میشی من با غرور به همه میگم : هی اون دوست منه !
وقتی میبازی کنارت میشینم و میگم : هی من دوست توام . . .
میگن عشق مثل خورشید می مونه
از طلوعش به حد کافی لذت نبردی که از غروبش دلگیر میشی . . .
عشق یعنی پاک ماندن در فساد
ماندن در دمای انجماد
در حقیقت عشق یعنی سادگی
در کمال برتری افتادگی
ز مرگم هیچ نمی ترسم
اگر دنیا سرم ریزد
از این ترسم که بعد از من
گلم را دیگری بوسد . . .
همیشه دلیل شادی کسی باش نه قسمتی از شادی او، و همیشه قسمتی از غم
کسی باش نه دلیل او ( زرتشت
طنز ها شیرین هستند و اصل طنز به لطافت بیان و ظرافت دقت و به واقعیت گویی آن است و گرنه این اشعار طناز فقط برای سرگرمی شما عزیزان است
شنیدم از نیک مردی فقیر
که موشی پرید در ظرف پنیر
اگر داری تو دانش و عقل و هوش
برو دیپلم بگیر فالوده بفروش
ما بدین در نه پی حشمت و جا آمده ایم
از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم
میازار موری که دانه کش است
که جدش در آمریکا چاقو کش است
یکی از برزگان اهل تمیز
از ترس زنش رفت زیر میز
بنی آدم اعضای یک دیگرند
سر یک قران پول به هم می پرند
در طواف چشم می گفت این سخن پروانه ای
سر پیچ سبقت نگیر جانا مگر دیوانه ای
یا رب آن دلبر شیرین که سپردی به منش
از بس که ننر بود سپردم به ننش
صدای زنگ تلفن . . . !؟
-- بله
- سلام سعید ببین من دیگه دارم میرم
اگه می خوای برای آخرین بار همو ببینیم
ساعت ?? بیا فرودگاه پرواز دارم
-- پروانه یعنی واقعا دیگه می خوای بری !؟
- معلومه که می خوام برم بمونم اینجا چیکار
اینجا چیزی نیست که به خاطرش بمونم . . .
-- پروانه به خاطر من به خاطر عشقمون . . . خاطراتمون
- وااای سعید چرا نمی خوای قبول کنی
این چیزی که تو بهش میگی عشق و خاطرات
همش یک جور بازیه کودکانه بود فراموششون کن
-- یعنی واقعا تو اینطوری فکر می کنی . . . برات متاسفم
- بحرحال دوست داشتی بیا نداشتیم نیا . . .
من کار دارم باید قطع کنم کاری نداری ؟
الو الو سعید . . . چرا جواب نمی دی . . . الو . . . دیوونه
.
چشمهای خیس سعید دارن رفتن پروانه رو میبینن . . .!
گفتم نرو پرپر میشم
گفتی می خوام رها باشم
گفتم آخه عاشق شدم
گفتی می خوام تنها باشم
گفتم دلم
گفتی بسوز
گفتم یه عمره باز هنوزززز . . .
گفتم پس عمرم چی میشه ؟
گفتی هدر شد شب و روز
واااااااااااااااااااااااای دلم
گفتم آخه داغون میشم
گفتی به من خوش میگذره
گفتم بیا چشمام به تو
گفتی آخه کی میخره
گفتم مرا جنس میدی
گفتی آره بی قیمتی
گفتم یک روز کسی بودم با من نکون بی حرمتی
گفتم صدام میمیره باز
گفتی به در بسوز بساز
گفتم حالا که پیر شدم
گفتی که از تو سیر شودم
گفتم تمنا میکنم
گفتی می خوام خوردت کنم
گفتم بیا بشکن تنو
گفتی فراموش کن منو
گفتی فراموش کن منو
گفتی فراموش کن منو
.
.
.